تاریخچه آنژیوگرافی
فکر نکنم که اهمیت تصویربرداری در علم پزشکی، امروزه بر کسی پوشیده باشد. اینکه بتوان تا هر حدودی اجزا و ساختار بدن را تماشا کرد بدون آنکه اسیر عمل جراحی یا شکافت بدن شویم، برای بیمار و همچنین پزشک، یک موفقیت محسوب می شود اما نباید عوارض بسیار و گاها جبران ناپذیر آن را نیز فراموش کرد. اولین روش تصویربرداری از بدن که هرکدام از ما احتمالا یکبار آن را در بخشی از بیمارستان به بهانهی خاصی تجربه کرده ایم یا آنکه قطعا یکبار اسم آن به گوش ما خورده است، تصویربرداری با اشعه ایکس است.
کشف اشعه ایکس
تصویر برداری با اشعه ایکس یا همان عکسهای رادیولوژی که در زیر میبینیم به نوعی اولین تصاویری هستند که از بدن انسان دریافت شدند. نحوه کار این این اشعه به این شکل است که وقتی به بدن میتابد، بافت های سفت مثل استخوان آن را بیشتر جذب میکنند و بافت های نرم تر مثل پوست و ماهیچه آن را بهتر عبور داده و براساس همین مقدار جذب، نقشی از بدن بر روی یک ورقه رادیولوژی نقش می بندد. عموما یکی از بهترین راه های تشخیص شکستگیهای استخوانی همین تصاویر اشعه ایکس است.
اشعه ایکس در سال ۱۸۹۵ توسط رونتگن کشف شد. همانطور که گفته شد، اهمیت این کشف به قدری زیاد بود که توجه بسیار از مشاغل، بلاخص پزشکی را به خود جلب کرد. این کشف برای پزشکان آنقدر با اهمیت بود که آنها را به این فکر فروداشت که چگونه از اعضا یا شریان های بدن نیز میتوان عکس گرفت تا با کمترین خطر برای بیمار به تشخیصی دقیقتر دست پیدا کرد.
یکی از اولین اقداماتی که بعد از این کشف به فکر پزشکان رسید، تلاش برای عکس برداری از رگ ها و شریان های خونی بود که میتوانست در تشخیص بسیاری از گرفتگیهای عروقی و بیماری های قلبی کمک شایانی کند.
از این رو پزشکان شروع به امتحان روشهای مختلفی کردند تا بتوانند به نوعی همانطور که یک استخوان به علت جذب بیشتر در تصاویر به خوبی نمایانگر میشود، رگها نیز قابلیتی پیدا کنند که بطور مشخص در تصاویر دیده شوند.
اینکار با تزریق محلول های مختلف مثل نمک هالید در رگ و مشاهدهی اثر آن بر تصویربرداری شروع شد اما تا سال ۱۹۲۳ کسی موفق نشد تا تصویری از این عروق را بدست آورد.
در سال ۱۹۲۷، یک پزشک پرتغالی به نام آنتونیو اگاس مونیز (Egas Moniz)، برای اولین بار از تکنیک اشعه X متضاد برای تشخیص بیماری های سیستم عصبی، تومورها و بیماریهای عروقی در مغز استفاده کرد. برای این کار، یک محلول کنتراست یدید سدیم ۲۵٪ مستقیماً به شریان کاروتید گردنی تزریق شد تا تصویر این محلول کنتراست از گردش داخل جمجمه توسط اشعه ایکس ایجاد شود. این اولین کاری بود که باعث ایجاد کنتراست بهتر برای تصاویر واضح تر و دقیق تر و همچنین کاهش سمیت مواد کنتراست برای بیمار شد. پس از آن پیشرفتهایی در کیفیت لولههای اشعه ایکس، تکنیکهای صفحه نمایش فیلم و فلوروسکوپی نیز انجام شد که راه را برای ادامه هموارتر کرد.
آنژیوگرافی چگونه بوجود آمد؟
با آنژیوگرافی (رگ نگاری)، علاوه بر تشخیص های آناتومیکی که توسط کاتتریزاسیون داخل عروقی انجام می شود، می توانیم اطلاعات فیزیولوژیکی مانند فشار خون را در طی آنژیوگرافی نیز به دست آوریم. این امر ارزیابی وضعیت های پاتولوژیک مانند افزایش فشارخون ریوی، بیماریهای قلبی ناشی از اختلالات دریچهای و فشارخون بالا را نیز امکانپذیر میکند.
در اولین روشهای آنژیوگرافی از تروکارهای تیز (Trocar) استفاده شده است تا با ایجاد یک لومن برای کاتتر، بتوان آن را به سمت ارگان یا رگ مورد نظر هدایت کرد. این روش منجر به عوارض بالایی از جمله عفونتهای پوستی ناشی از برش پوست و همچنین افزایش احتمال خونریزی، میشد. سال 1952 بعد از معرفی روش سلدینگر، که به نام رادیولوژیست سوئدی دکتر Sven-Ivar Seldinger نامگذاری شد، تحول بزرگی در انجام آنژیوگرافی رخ داد. این تکنیک امنیت رگ نگاری را به ویژه در مورد عروق فمورال بسیار افزایش داد؛ چرا که اندازه سوراخ ایجادشده بسیار کوچکتر از روش قبلی بود و باعث کاهش خطر خونریزی بیش از حد و عفونت میشد. در این تکنیک، محل رگ مورد نظر با استفاده از سونوگرافی مشخص و با استفاده از تروکار سوراخ می شود. سیم راهنما (Guide Wire) از طریق تروکار وارد و سپس تروکار برداشته میشود. کاتتر و غلاف را میتوان از طریق سیم راهنما وارد کرد. سپس برای تصویربرداری، مادهی کنتراست تزریق میشود.
در سال ۱۹۵۸ در آزمایشگاه زیرزمینی بیمارستان اوهایو، یک متخصص قلب و عروق به طور تصادفی مقدار زیادی از رنگ را در عروق کوچک قلب بیمار در طی آزمایش معمول تصویربرداری تزریق کرد. در کمال تعجب پزشک این اتفاق موجب ایجاد اسپاسم شدید در قلب نشد و این تصادف مبارک نشانه تولد تصویربرداری قلبی مدرن است.
قبل از این که F. Mason Sones جونیور اشتباه قاطعانه خود را مرتکب شود، منطق پزشکی متداول اظهار داشت که تزریق رنگ کنتراست به عروق کرونر - عروق کوچک که به قلب خود تغذیه می کنند - فوراً باعث ایجاد آریتمی کشندهای به نام فیبریلاسیون بطنی می شود. اگرچه پزشکان در دهه ۱۹۵۰ مرتباً از رنگها برای مشاهده دریچه ها و محفظه های قلب فرد استفاده می کردند اما ترس از کشتن بیماران، آنها را از تلاش برای تجسم عروق کوچکتر باز می داشت.
بدون دیدگاه شفاف در عروق کرونر، متخصصان قلب و عروق نمی توانستند خطر حمله قلبی بیماری را ارزیابی کنند یا در صورت مسدود شدن عروق، مداخلهی درمانی یا پیشگیرانه کنند. اما به محض اینکه سونز فهمید که می توان با خیال راحت رنگ را در عروق کرونر وارد کرد، شروع به توسعه تکنیک آنژیوگرافی مدرن کرد.از این رو با روش رگ نگاری متخصصان قلب می توانند شریان های گرفته در قلب را آسانتر مشاهده و در جهت درمان بیمار مداخله کنند.
تصادف Sones یک گام بزرگ به جلو برای تصویربرداری قلبی بود. صبح روز ۳۰ اکتبر سال ۱۹۵۸ هنگامی که این حادثه رخ داد، سونز در تلاش بود تا دریچه های قلب مرد ۲۶ ساله ای را که مبتلا به آرتریت روماتوئید بود، مشاهده کند. این روش نیاز به تزریق ۴۰ تا ۵۰ میلی لیتر رنگ کنتراست در آئورت بیمار، یک رگ غول پیکر درست در کنار شریان کرونر داشت. درست قبل از اینکه دستیارش رنگ را تزریق کند، نوک لوله به داخل شریان کرونر راست چرخید و ناگهان بیش از نیمی از رنگ به داخل رگ ریخته شد. طبق روایتی از یک متخصص قلب، جولیو سوزا، که در آن زمان حضور داشت، سونز گریه کرد و گفت : "ما او را کشته ایم!" و با عجله آماده شد تا در صورت لزوم، قفسه سینه را باز کند و قلب را با دست ماساژ دهد.
اما به جای وارد شدن به فیبریلاسیون بطنی، قلب بیمار به سادگی چند ضربان را رد کرد و بعد بهبود یافت. آنها تقریبا بلافاصله فهمیدند که او یک کشف بسیار مهم را انجام داده است: بیماران می توانند به راحتی حتی با تزریق مقدار زیاد رنگ در رگ های قلب خود زنده بمانند.
در این مقاله مختصری از آنچه که بر تصویربرداری از شریان های عروق اتفاق افتاده و منجر به کشف آنژیوگرافی شده است را با هم خواندیم. قطعا این موفقیت در علم پزشکی باعث شده تا کنون جان افراد بسیاری از مرگ یا بیماری های دیگر نجات داده شود. در مقالات بعدی "آنژیوگرافی چیست" تلاش داریم تا کمی بیشتر راجب به خود دستگاه آنژیوگرافی و پیشرفت های امروزی آن صحبت کنیم.
ادامه مطلب: آنژیوگرافی چیست؟